بخشی از مطلب
ساختمان جدید کتابخانه ملی ایران واقع در تپه های عباس آباد تهران در
آستانه ی افتتاح قرار گرفته است. این مساله بهانه ای شد تا به نقد پروژه ای
مطرح در سطح ملی بپردازیم. داستان تحولات صورت گرفته در روند طراحی تا
اجرای این پروژه هم تا حدی مشابه تحولات ساختمان جدید مجلس شورای اسلامی
است که در مقاله ی دیگری مورد نقد قرار گرفت.3 " تدارک برگزاری مسابقه
کتابخانه ملی پهلوی از سال 1352 با مطالعات و بررسی های مقدماتی آغاز شد.
گروه های اعزامی کتابخانه از 125 کتابخانه ی مهم دنیا بازدید کردند و تبادل
نظرهای لازم با سازمان جهانی یونسکو و فدراسیون بین المللی انجمن های
کتابداران و بیش از یکصد انجمن و سازمان کتابداری کشورهای مختلف جهان صورت
گرفت. سال 1354 برنامه ریزی 3 هزار صفحه ای کتابخانه ملی پهلوی توسط گروه
یکصد نفری از کارشناسان برجسته ی ایرانی و بین المللی تهیه شد و در سال
1355 تدارک برگزاری مسابقه بین المللی برای آن کتابخانه آغاز شد و به
سرپرستی کتابخانه پهلوی و اتحادیه بین المللی آرشیتکت ها، هیات داوران بین
المللی انتخاب شدند و خبر مسابقه در مقیاس جهانی اعلام شد. در سال 1356 با
نام نویسی 3 هزار و 56 معمار از 87 کشور، کار مسابهق ادامه یافت و تا اول
بهمن ماه 1356 تعداد 618 طرح از معمارانی که نام نویسی کرده بودند به
دفترکتابخانه پهلوی تحویل داده شد. سپس هیات بین المللی داوری مسابقه که
مرکب از 9 معمار (نادر اردلان،ایران-چارلزکوره آ، هند- فومیهیکوماکی، ژاپن-
ایومینگ پی، چین-جیانکارلو دکارلو، ایتالیا- تدوردانت، انگلستان- پدرو
رامیدز، مکزیک و …) و 5 کارشناس کتابداری بودند، از تاریخ یکم تا یازدهم
سال 1356 به بررسی پروژه ها پرداختند و طی چند مرحله داوری، طرح برتر
مسابقه مشخص شد."4 برنده اول مسابقه، گروه معماری و مهندسی فن گرکان، مارک و
شرکا5 از جمهوری فدرال آلمان بودند که مبلغ 50 هزاردلاری جایزه اول را
دریافت کردند. طرح آنها از یک «ساختمان بسیار متراکم به فرم “U” که به طرف
جنوب باز می شد، تشکیل شده بود و با ادامه فیزیکی میدان شده و ملت به داخل
زمین، کتابخانه حالتی دعوت کننده به خود می گرفت و مراجعه کننده را وارد
محدوده کتابخانه می کرد. فضاهای مطالعه به طور پله ای در دو ضلع “U” و در
دو طرف میدان مرکزی با استفاده از فرم خرپایی سقف، نور می گرفتند. همچنین
مطالعات وسیعی پیرامون هماهنگی طرح با وضعیت آب و هوای ایران انجام شده
بود."6 مهمترین نقدی که در همان زمان بر این مسابقه و طرح برگزیده وارد
شد،این بود که در برنامه ی طرح به مسایل فنی و عملکردی بسیار اهمیت داده
شده است و حتی جیانکارلو دکارلو (یکی از داوران مسابقه) در همان زمان به
"خطرهای ناشی از عمده شدن نظریات تخصصی مربوط به عملکرد بنا و سنگین شدن
وزن کمیته فنی در داوری اشاره کرده بود."7 پس از انقلا ب1357 ایران، تا مدت
ها این طرح به فراموشی سپرده شد تا بالاخره در سال 1373 سازمان مجری
ساختمان ها و تاسیسات دولتی و عمومی وزارت مسکن و شهرسازی، طرح کتابخانه
ملی جمهوری اسلامی ایران را مجدداً به مسابقه ی محدود و داخلی گذاشت و از
پنج مشاور مورد نظر خود دعوت کرد تا در این مسابقه شرکت کنند. هیات داوران
متشکل از "محمد بهشتی، مهدی چمران، باقر آیت اله زاده شیرازی، سراج الدین
کازرونی، محمد حسن مومنی، هادی ندیمی و سیدرضا هاشمی» از تاریخ 21 دی 1373
کار خود را آغاز کردند و سرانجانم پس از یک زمان طولانی در تاریخ 7 مرداد
1374 برنده اول مسابقه را اعلام کرده و در مورد رتبه بندی چهار طرح دیگر
نظری اعلام نکردند. طرح منتخب هیات داوران، طرح مهندسان مشاور پیرراز به
سرپرستی روانشاد یوسف شریعت زاده8بود، که موضوع اصلی نقد این مقاله هم می
باشد. شرکت مهندسان مشاور پیرراز در معرفی پروژه کتابخانه ملی نوشته است:
"در طرح ساختمان کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران مهمترین ضابطه آن است که
طرح، مناسب کتابخانه ملی با تمامی عملکردهای متنوع و پیچیده و تغییر
یابنده ی آن باشد… و اقتصادی بودن طرح، هم در مرحله ساخت و هم در مرحله
بهره برداری، انسانی و جذاب بودن محیط و آرامش بخشی آن در بنایی بسیار
بزرگ، رفاقت با محیط و استفاده از عوامل محیطی برای حصول به عملکرد مطلوب
مورد نظر است."9 "در طرح کتابخانه ملی تمهید اصلی برخورد ارگانیک با بنا و
طبقات آن بود. هر طبقه از طبقه فوقانی در جستجوی نور مناسب برای خود و راه
دادن به طبقات دیگر برای نورگیری شکل گرفت. به این ترتیب شکل خارجی بنا به
شکل زیگوراتی نه چندان منظم در آمده که هم سابقه درمعماری پیشینیان ما دارد
و هم با شیب نامتوازن و غیرقرینه ی تپه های اطراف زمین هماهنگ است. در
داخل هم ارتفاع سقف در طبقات، ضمن راه دادن به نورو تامین نور مناسب و
یکنواخت برای میزهای کارو مطالعه، سایه روشن های متنوع و بدیع بر روی سقف
ها و ستون ها و دیوارها پدید می آورد که به فضاها حالتی روحانی می بخشد."10
سازه ی پروژه هم دارای ویژگی های خاصی است. مشاور طرح در مورد سازه پروژه
گفته است: "کتابخانه ملی از لحاظ سازه، مشابه ساختمان های صنعتی است و بار
زنده ی فضاها از 600 تا 1500 کیلوگرم بر متر مربع (4 تا 10 برابر ساختمان
های عادی اداری) نوسان دارد. این بار ثابت نیست و باید امکان جابه جا شدن و
تمرکز آن در نقاط مختلف بنا فراهم آید. زلزله خیزی منطقه و نزدیکی زمین به
گسل هم بر پیچیدگی و حساسیت امر می افزاید. محاسبات نشان می دهد که از نظر
اقتصادی، مناسب ترین دهانه برای چنین باری، دهانه های بین 6 تا 8 متری و
از جنبه ی نیازهای خاص کتابخانه، دهانه های 10/8 متری نزدیک ترین دهانه به
دامنه ذکر شده است. از این رو، برای تامین انعطاف در سطح کل بنا، انگاره ی
منظمی از ستون هایی با دهانه ی 10/8 متری مناسب تشخیص داده شد. ...ضرباهنگ
منظم ستون ها در معماری غرب سابقه ندارد، اما دارای سابقه های بسیاری در
معماری این سرزمین است (از تالار صد ستون گرفته تا مسجد جامع اصفهان)…
سرستون های قارچی عریض، هم پاسخگوی مساله ی بار هستند و هم در ارتفاع خود
امکان عبور کانال های هوا و کابل و کتاب برها را می دهند. همچنین دهانه ها
که به سبب سرستون های قارچی به صورت طاقی در می آیند،منظر آشنا و مانوس این
سرزمین را به وجود می آورند." 11 اما یکی دیگر از مسایل مهم در این پروژه،
شکوفایی عنصر مدیریت در روند اجرای آن است که به نظر می رسد دو عامل در
موفقیت اجرای این پروژه دست داشته است. عامل اول عدم استفاده از روش متعارف
قیمت گذاری، مبتنی بر فهرست بهای پایه است. "روش قیمت گذاری مبتنی بر
فهرست بهای پایه، با تعدیل ها و زمان های پرداخت غیرقابل پیش بینی، عملاً
باعث حذف «عامل زمان» از جدول عوامل مدیریت پروژه شده و کار پیمانکاری را
به عملیاتی گسیخته، که افق زمانی تصمیم گیری آنها بیش از چند ماه نیست،
تبدیل کرده است. نه پیمانکار مدعی مشاور است، نه مشاور مدعی کارفرما و نه
کارفرما مدعی سازمان مدیریت و برنامه ریزی. در پروژه کتابخانه ملی با تعیین
قیمت مقطوع، حذف تعدیل، زمان بندی لازم الاجراء، تعهد پرداخت های به موقع و
پرداخت بهره ی تاخیر، پاداش تسریع و جریمه ی تاخیر، همه ی شرایط برای فعال
شدن عنصر مدیریت فراهم شد و اثرات خود را به سرعت نشان داد. ... فهرست
بهای پایه و تعدیل بر ضد این منطق عمل می کند. برعکس شرایط کار با قیمت های
پایه و تعدیل که پیمانکار تا حد ممکن از سرمایه گذاری پرهیز می کند و می
کوشد که تا می تواند کار را ارزان تمام کند، در روش قیمت مقطوع، پیمانکار
که خود را صاحب یک فعالیت اقتصادی و سود و زیان آن را می داند، تورم و ارزش
پول را محاسبه کرده و تا آنجا که ممکن است، با سرمایه گذاری بیشتر، از
زمان به نفع خود استفاده می کند. روش تعدیل، پیمانکاران را از بازیگری در
فعالیت اقتصادی به نوعی حقوق بگیر بی انگیزه و منفعل تبدیل می کند. با وجود
استفاده از قیمت مقطوع، که مجوزهای آن از شورای عالی فنی سازمان مدیریت و
برنامه ریزی گرفته شد، نتیجه ی مناقصه برای دولت هم به صرفه بود، زیرا رقم
پیشنهادی شرکت برنده تنها 3 درصد از قیمت های پایه و تعدیل های متعلقه به
آن،بالاتر بود." 12 عامل دوم حمایت بی دریغ شخص رئیس جمهور- به دلیل علاقه
قلبی ایشان-از کتابخانه ملی است. (در زمان شروع اجرای کتابخانه هم ایشان
رئیس کتابخانه ملی ایران بودند.) این مساله باعث شد تا بلافاصله پس از
اعلام نتایج توسط داوران، به فاصله کمتر از هفت ماه (اسفند1374) قرارداد
اجرای سازه با شرکت آرمه دشت بسته شد و همچنین سایر مسایل و مشکلات مالی
موجود در پروژه های عمرانی کشور با این حمایت رفع شد و ما اکنون شاهد
افتتاح آن هستیم. اولین نکته ای که در نقد این طرح به آن اشاره شده، این
است که طرح مشاور پیرراز از چند جهت مشابه طرح مشاور فن گرکان، مارک و
همکاران است. مسایلی مانند گسترده شدن در سطح افق، پله ای شدن سطوح جانبی و
نورگیری از فاصله ی به وجود آمده، عدم نمادپردازی، در هر دو طرح به چشم می
خورد. نکته ی دوم اینکه هیات محترم داوران مسابقه دوم هم مانند مسابقه اول
به جنبه هایفنی و عملکردی و سهولت اجرا بیش از حد تاکید نموده اند. کامران
افشار نادری در نقد این مساله نوشته است: "ابنیه فرهنگی دقیقاً به دلیل
فرهنگی بودن عملکرد خود که با مراودات گسترده اجتماعی ملازم است، در مقایسه
با بسیاری از ابنیه ی عمومی دیگر حساسیت بیشتری را می طلبند. شاید به همین
دلیل، یعنی فرهنگی و ملی بودن است که در طراحی چنین ابنیه ای پاسخگویی به
نیازهای روانی و اجتماعی مردم بر ملاحظات گاه به افراط تخصصی کارفرما،
اولویت می یابند. در این ابنیه فرهنگی، دستیابی به معماری با ارزش از نظر
هنری، نه فقط به دلیل تاثیر مثبت آن در جامعه و فرهنگ خودی، که به دلیل
اهمیت مطرح شدن در جامعه جهانی نیز مورد توجه قرار می گیرد و شاید به همین
دلیل است که در بسیاری موارد انتخاب پروژه با جسارت بیشتری صورت می گیرد."
13 به عنوان نمونه می توان به برگزیده شدن طرح جسورانه ی ریچارد راجرز
ورنزوپیانو در مسابقه مرکز فرهنگی ژرژپمپیدو در پاریس، طرح پیترآیزنمنبرای
مرکز وکسنر در اوهایو و طرح فرشید موسوی و آلخاندرو زائرپولو برایپایانه
دریایی یوکوهاما اشاره کرد. نکته ی دیگر این که در طرح های ارایه شده به
مسابقه دوم، بعضی از طرح ها دارای ویژگی های هنری و زیبایی شناختی معماری
علاوه بر مسایل عملکردی و فنی بوده اند. به عنوان نمونه بهرام شیردل در گفت
و گویی که در زمان اعلام نتایج مسابقه با او انجام شده، گفته است که"طرح
هادی میرمیران (مشاور نقش جهان-پارس) تنها طرح شرکت کننده در این مسابقه
بود که قابلیت مطرح شدن در یک مسابقه ی بین المللی را دارد."14 مساله ی
دیگری که از زمان برگزیده شدن طرح مشاور پیرراز همواره مطرح شده است، عدم
یادمان گرایی آن طرح است. مشاور پیرراز در دفاع از این نقد گفته
است:"بناهای شکوهمند ولی کم ارتفاع و فشرده و گسترده در معماری پیشین ما به
حد وفور یافت می شود. حتی در برخی از این بناها، شکوهمندی در نمای بیرونی
محسوس نیست." 15 اما به نظر می رسد که مشاور محترم به این نکته توجه نکرده
است که بناهای شکوهمند موجود در معماری ایران به دلیل قرارگیری در بافت های
شهری و اهمیت انطباق و هماهنگی آن بنا با محیط پیرامون، هم رنگ بافت شده
اند، اما در مکان هایی که این امکان وجود داشته است به نمادپردازی پرداخته و
بناهایی نمادین به وجود آورده است. از سوی دیگر یکی از ویژگی های طرح هایی
مانند کتابخانه ملی، نشانه شدن آنها است. به عنوان نمونه می توان به طرح
برگزیده ی کتابخانه ملی پاریس، اثر دومینک پرو اشاره کرد که هم اکنون به
یکی از نمادهای جنوب شهر پاریس تبدیل شده است. بهرام شیردل هم در نقد این
مساله گفته است: "تهران واقعاً فاقد یک نشانه ی شهری است و من خیلی خسته
شده ام از اینکه نشانه شهری تهران فقط بنای میدان آزادی باشد و احتمالاً
دیگران هم از این موضوع خسته شده اند. اصولاً طرح های بزرگی مانند
فرهنگستان یا کتابخانه ملی نه تنها می توانند به نشانه ی شهری بدل شوند،
بلکه می توانند حتی از یک نظر، بیشتر از طرح های شهرسازی تحول ایجاد
کنند.چون موفقیت طرح های شهرسازی هم تا حد زیادی منوط به آن است که برخی از
قسمت های آن چگونه به معماری تبدیل شوند." 16 اما اکنون که اجرای این بنا
به پایان رسیده و ساختمان دردل تپه های عباس آباد مدفون شده است و از هیچ
یک از بزرگراه های اصلی تهران هم به طور کامل دیده نمی شود، می توان به
منتقدان این بنا حق داد که شاید اگر اندکی هم به مساله ی نمادپردازی و
یادمان گونه بودن طرح توجه می شد، این پروژه دچار این عدم خوانایی در شهر
نمی شد و تاثیر حداقلی در سیمای شهر تهران می گذاشت. اگر چه طرح مشاور
پیرراز به نمادپردازی نپرداخته است اما به ویژگی دیگری دست یافته ، که در
جای خود حایز اهمیت است؛از جمله می توان به اهمیت دادن به انسان و تناسبات
انسانی در کلیه ی فضاهای کتابخانه اشاره کرد. تقریباً همه فضاهای کتابخانه-
از پیش فضای ورودی تا حیاط های مرکزی و راهروها و سالن ها- با توجه به
تناسبات انسانی طراحی شده اند و درهیچ فضایی عظمت بنا، انسان راتحقیر نمی
کند. از آنجا که توجه به انسان در معماری معاصر، به خصوص دردوره ی پست مدرن
مورد توجه قرار گرفت، می توان گفت که طرح مشاور پیرراز همسو با جریانات
پست مدرنیستی حاکم بر معماری، به گسترش در سطح افق توجه کرده است. علاوه بر
این مساله، عدم استفاده ی بیش از حد از پنجره و استفاده از مصالح آجری و
سنگی در نماهای خارجی بر ویژگی های پست مدرنیستی بنا افزوده است همچنین از
دیگر اشارات پست مدرن این بنا می توان به استفاده از فرم زیگوراتی، استفاده
از ریتم و تکرار در ستون ها و استفاده از سرستون هایی که یاد آور طاق های
با قوس جناغی است،توجه نمود. از سوی دیگر استفاده از حیاط های مرکزی متعدد،
احساس حرکت در بافت های سنتی شهرهای ایرانی را تداعی می کند، که البته به
علت یکنواختی و ناخوانا بودن این فضاها و عدم تمایز آنها از هم، امکان
سردرگمی مراجعه کنندگان هم وجود دارد. و نکته ی پایانی این که استفاده ی
بیش از حد از سطوح بتنی نمایان و سطوح سفیدرنگ در طراحی داخلی کتابخانه،
فضایی سرد و یکنواخت و بدون تنوع رنگی را به وجود آورده است که یادآور
فضاهای مدرنیستی است و انتظاری را که از کتابخانه و گرمی و متنوع بودن
فضاهای داخلی آن داریم، برآورده نمی سازد. در مجموع می توان گفت که در
ساختمان جدید کتابخانه ملی ایران جنبه های مثبت و منفی در کنار هم قرار
دارند اما مساله مهم این است که در این کشور، یک مسابقه برگزار شده که با
طراح برنده ی مسابقه قرارداد بسته اند و تا آخرین مرحله ی اجرا، آن مشاور
بر کارش نظارت داشته است و این حداقل در اوضای نابسامان مسابقات و داروی ها
و عدم تعهد کارفرما غنیمت است. به امید آنکه روزی، همه ی پروژه های ملی
این کشور به مسابقه ی بین المللی (یا حتی ملی) گذاشته شوند و داروی ها از
انحصار داوران شناخته شده به در آیند و کارفرما هم متعهد شود که طرح برنده
را اجرا کند و مشاوران هم تا آخرین مرحله بر کار خود نظارت داشته باشند.