بخشی از مطلب
معماری هنر و علم طراحی و ساخت ساختمانها با استفاده از مصالح پایدار و بر
اساس قانونمندیهای معین میباشد. هدف معماری تولید ساختمانهایی است که
از نظر عملکرد متناسب با اهدافشان هستند و از نظر بصری برانگیزاننده حواس
آدمی و از نظر زیباییشناسی خوشایند میباشند. زیبایی یک شهر عمدتاً به
کیفیت معماری آن وابسته است.
معماران انواع زیادی از ساختمانها از قبیل خانهها، مدرسهها، هتلها،
بیمارستانها، استادیومها، کارخانجات، ساختمانهای اداری، تئاترها و
عبادتگاهها را طراحی و خلق میکنند. همچنین معماران یادمانهایی طراحی
میکنند که مختص یادبود رویدادها و اشخاص مهم هستند.
معماری یکی از قدیمیترین شکلهای هنر است و پیشینه آن به دوران قبل از
تاریخ بر میگردد و تقریباً در تمامی جوامع آثاری از معماری تاریخی یافت
میشود. از نظر تاریخی، معماری مجموعهای از سبکهای قابل شناسایی را دنبال
کرده است که ممکن است به عنوان گوتیک، باروک یا نئوکلاسیک مشخص شوند یا
سبکی از نوع مرتبط با یک فرهنگ خاص از قبیل یونانی، رومی یا مصری باشند.
سبک معماری در یک خانه ییلاقی، کارخانه، هتل، فرودگاه و یا ساختمان مذهبی
منعکس کننده ارزشها و نیز نیازهای جامعهای است که آن را تولید کرده است.
معماری یک جامعه بازتابی از ارزشها و ایدهآلهای مردمان آن است، به عنوان
مثال یونانیان باستان بر نظم و توازن در زندگی تأکید داشتند و از این رو
آنها سبک معماری را خلق کردند که متوازن و منظم بود. معبد یونانی دارای
تناسبات زیبا نشاندهنده این تأکید بر توازن است. به عنوان نمونه دیگر قرون
وسطی دوره ایمان مذهبی عمیق در اروپا بود و در نتیجه معماران کلیساهای
باشکوه با طاقها و برجهایی طراحی میکردند که گویی به سمت عرش صعود
مینمودند. همچون معبد یونانی، کلیسای قرون وسطی بر آن بود تا حالتی از
احترام و عظمت را در میان عبادتکنندگان القاء کند.
اگرچه معماری دارای ویژگیهای هنری است، اما معماری تنها تابع سلیقه و عرف
زیباییشناسی نیست، بلکه تابع محدودیت ناشی از ملاحظات اجرایی وابسته به هم
نیز است. این پارامترهای اجرایی در اصل تکنولوژی و مصالح در دسترس هستند.
همچنین معماری میبایست تعداد زیادی از نیازهای کارکردی مهم و متناسب با
اهدافش را نیز برطرف کند، مثلاً یک معمار ممکن است ساختمان اداری طراحی کند
که از نظر ظاهری زیبا باشد، اما اگر مردم نتوانند به راحتی و بطور مؤثر در
آن کار کنند، آن ساختمان از نظر معماری شکست خورده است.
معماری دارای خصوصیات منحصربفردی است که آن را از سایر هنرها جدا میکند.
در بیشتر موارد نقاشان، نویسندگان، آهنگسازان و سایر هنرمندان آثارشان را
خلق میکنند و سپس تلاش میکنند تا آنها را بفروشند. اما هزینههای ساخت یک
ساختمان ممکن است هزاران یا میلیونها دلار باشد. بندرت یک معمار میتواند
مثلاً یک ساختمان اداری طراحی کند و استطاعت مالی ساخت آن را داشته باشد و
سپس اقدام به فروش آن نماید.
برخلاف سایر هنرمندان، معماران بایستی با افراد دیگری همکاری کنند تا
طرحهایشان را به ثمر برسانند. مثلاً رماننویسها میتوانند داستانهایشان
را تنها و با استفاده از قوه دریافت خود خلق کنند، اما غالباً تمام
معماران ساختمان را برای یک کارفرما طراحی میکنند و بایستی خواستهها و
نیازهای کارفرما را در نظر بگیرند. از این رو معماران از نزدیک با کارفرما
در طول پیشرفت یک ساختمان کار میکنند و تصمیم میگیرند چگونه به بهترین
وجهی نیازهای کارفرما را برآورده سازند. در نتیجه معماران در چارچوب
محدودیتهای حاصل از خواستهها و نیازهای کارفرما، میتوانند ایدههای
هنرمندانه شخصیشان را در طرح لحاظ کنند.
با توجه به کلیات یاد شده، این پرسش مطرح میشود که بین جنبههای هنری و
علمی معماری چگونه میتوان یک رابطه منطقی برقرار نمود و در طراحی معماری
آیا باید برای یکی از این جنبهها اولویت قائل شد یا اینکه هر دو را در
کنار هم باید دید؟
مبانی نظری معماری مجموعه و نظامی از دادهها و مفاهیم است که به توصیف و
تبیین پدیده یا گروهی از پدیدههای معماری (شامل آثار ساخته شده و
اندیشههای مکتوب) میپردازد. به کمک مبانی نظری باید بتوان به دو هدف مهم
دست یافت:
1. تولید معماری جدید (Architectural Production)
2. نقد معماری موجود (Architectural Criticism)
در یادداشت مذکور نیز اشاره بر این شده بود که مجموعه مطالب مدون و روشنی
وجود ندارد که به کمک آنها بتوان به طراحی معماری پرداخت. پس با توجه به
اهداف مبانی نظری معماری، وقتی صحبت از تئوری معماری میشود، لزوماً بحث
نقد معماری مورد نظر نیست. بدیهی است اگر هدف از تدوین تئوری معماری، نقد
معماری باشد، به گفته جناب یوسفی واژه معیارهای نقادی برازندهتر و بهتر
است، لیکن تئوری یا نظریه معماری شامل زیرمجموعههای متعددی است که یکی از
مهمترین شاخههای آن نقد معماری (Architectural Criticism) است.
نقد مقولهای است که به توصیف، سنجش و ارزیابی پدیدهها میپردازد و هدف آن
آشکار ساختن حقیقت است. هدف نقد معماری نیز به عنوان زیرمجموعه تئوری
معماری، تفسیر، سنجش و ارزیابی اندیشهها و آثار معماری و جستجوی حقیقت
مستتر در آنها میباشد و زیربنایی برای تدوین نظریه و تحقیق در رشتههای
مختلف معماری محسوب میشود. برای نقد معماری باید به مجموعهای از معیارها و
ضوابط متکی بود تا بتوان بر اساس آنها آثار معماری را تجزیه و تحلیل نمود.
شیوه نقد و معیارهای آن خود مبحث جداگانهای است که حتی در غرب با وجود
سابقه دیرینه آنها در مبحث نقد و نقادی، همیشه از مقولات بحثانگیز بوده
است. برای داوری در مورد یک اثر و نقد آن، بر اساس مکاتب و سبکهای متعدد
موجود در جهان معماری و نیز نظریههای نقد ادبی، معیارهای مختلفی برای نقد
تاکنون مطرح گردیده است. مثلاً برخی معتقدند نقد یک اثر، داوری درباره
کیفیت زیبایی شناسانه آن است و یا برخی دیگر از کیفیات کالبدی، کارکردی به
عنوان معیار نقادی نام میبرند و ... .
با توجه به مطالب یاد شده، لازم است بین مبحث تئوری معماری به عنوان یک
مقوله فراگیرتر و مبحث نقد معماری به عنوان زیر مجموعه تئوری معماری، تفکیک
قائل شد. همچنین باید به این موضوع نیز اشاره نمود که مبحث نقد در کشور ما
مبحث نسبتاً نوپایی است و لازم است که بحثهای بیشتری در این زمینه بین
صاحبنظران معماری صورت گیرد تا بتوانیم به دیدگاههای روشنی در این خصوص
دست یابیم.
و.....