پاورپوینت تعریف معماری از نگاه معماران مطرح جهان
بخشی از مطلب
ویلیام موریس (William Morris):
معماری شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشری را احاطه میکند و تا
زمانی که عضوی از اجتماع متمدن هستیم، نمیتوانیم از معماری خارج شویم،
زیرا معماری عبارت است از مجموعه تغییرات و تبدیلات مثبتی که هماهنگ با
احتیاجات بشر روی سطح زمین ایجاد شده است و تنها صحراهای دست نخورده از آن
مستثنی هستند.
جان راسکین (John Ruskin):
. . . تعریف درست معماری بطوریکه آن را از یک مجسمه متمایز کند، عبارت است
از هنر طراحی مجسمه برای یک مکان خاص و جانمایی آن در آنجا بر اساس
مناسبترین اصول ساختمان.
اتین لویی بوله (Etienne-Louis Boullee):
معماری چیست؟ آیا من آن را همسو با ویتروویوس به عنوان هنر ساختمان تعریف
خواهم کرد؟ نه. این تعریف دارای یک اشکال اساسی است. انسان برای ساختن باید
از تصور خود استفاده کند. نیاکان ما کاشانهشان را تنها پس از اینکه شکل
آن را تصور میکردند، میساختند. این فرآورده ذهنی و خلاقیت هست که معماری
را تشکیل میدهد، اینک ما میتوانیم آن را به عنوان هنر تولید هر نوع
ساختمان و به حد کمال رساندن آن تعریف کنیم. بدین ترتیب هنر ساختمان تنها
یک هنر ثانوی است که به نظر میرسد برای نامیدن بخش علمی معماری مناسب
باشد.
آدولف لوس (Adolf Loss):
زمانی که ما با یک تپه و توده خاک به طول شش فوت و عرض سه فوت در جنگل
روبرو میشویم که با استفاده از بیل به شکل یک هرم روی هم انباشته شده است،
به فکر فرو میرویم و چیزی در درون ما میگوید: اینجا کسی دفن شده است. آن
توده خاک معماری است.
لوکوربوزیه (Le Corbusier):
. . . اینکه معماری در لحظهای از خلاقیت بوجود میآید، یک حقیقت
انکارناپذیر است، زمانی که ذهن درگیر چگونگی تضمین استحکام یک ساختمان و
نیز تأمین خواستههایی برای آسایش و راحتی است، برای رسیدن به هدفی
متعالیتر از تأمین نیازهای صرفاً کارکردی برانگیخته میشود و آماده
میگردد تا تواناییهای شاعرانهای را به معرض نمایش گذارد که ما را
برمیانگیزانند و به ما لذت و سرور میبخشند.
سرنیکولاس پوزنر (Sir Nikolaus Pevsner):
آلونک چتری دوچرخه یک ساختمان است و کلیسای لینکلن (Lincoln Cathedral)
نمونهای از معماری میباشد. تقریباً هر چیزی که فضا را به میزان کافی برای
انسان محصور میکند تا آدمی به درون آن نقل مکان کند، یک ساختمان است.
اصطلاح معماری تنها ساختمانهایی را در برمیگیرد که با هدف برخورداری از
جاذبه زیباییشناسانه طراحی شدهاند.
لویی کان (Louis Kahn):
. . . معماری وجود خارجی ندارد. تنها اثر معماری است که وجود دارد. معماری
در ذهن موجود است. شخصی که یک کار معماری انجام میدهد، در حقیقت آن را به
روح معماری عرضه میکند . . . روحی که سبک نمیشناسد، تکنیک نمیشناسد، متد
نمیشناسد و تنها منتظر آن است که خود را به معرض نمایش بگذارد. بدین
ترتیب معماری تجسم واقعیات غیر قابل سنجش میباشد.
طراحی معماری
با اینکه فعالیتهای مختلفی در حیطه هنر قرار میگیرند، اما بخش اصلی و
عمده هنر و آفرینشهای هنری را طراحی (Design) تشکیل میدهد. هنر و طراحی
در ارتباط متقابل با هم قرار دارند، بگونهای که وقتی صحبت از هنر به میان
میآید، واژههایی همچون طرح و طراحی به ذهن آدمی متبادر میشوند. همچنین
اکثر محصولات و ابزارهایی که در زندگی روزمره با آنها سروکار داریم، توسط
طراحان رشتههای مختلف طراحی شدهاند و از این رو طراحی طیف وسیعی از
فعالیتها و محصولات از قبیل محصولات صنعتی، مبلمان منزل، ساختمان و طراحی
داخلی را شامل میشود. بر این اساس حتی اگر خود طراح نباشیم، ذهنمان به
نوعی با طراحی آشنا و درگیر است.
طراحی خلق فرم و عملکرد یک شیء است، بدین معنی که در طراحی یک شیء باید هم
فرم و هم عملکرد آن در نظر گرفته شود. از این رو محصولات طراحی شده باید
دارای عملکرد مطلوب بوده و از نظر زیباییشناختی نیز برای انسان خوشایند
باشند.
طراحی یک فعالیت آگاهانه، برنامهریزی شده و سازمانیافته است که برای
رسیدن به اهداف و مقاصد مشخصی توسط طراح کنترل و هدایت میشود. اگرچه هدف
طراحی رسیدن به برخی نتایج از قبل تعیین شده است، اما ممکن است نتایج
تصادفی یا غیرمنتظرهای نیز دربر داشته باشد. فعالیت طراحی معمولاً
نشاندهنده مهارت، دانش، خلاقیت و روند تکامل ذهنی طراح است و رابطه نزدیکی
با تکنولوژی، نیارهای انسان و زیباییشناسی دارد.
معماری نیز همچون سایر هنرها پیوسته با مقولات مربوط به طراحی در ارتباط
است. بخش اعظم فعالیت حرفهای معماری را طراحی معماری (Architectural
Design) تشکیل میدهد. تمام متون معماری حاکی از آن است که طراحی از
اولویتها و ارکان معماری میباشد. هنر معمار در طراحی کردن و مهارت اصلی
وی تهیه طرح فضاهای معماری است. مادامی که به فضاهایی که در آنها زندگی
میکنیم، میاندیشیم و درباره آنها تصمیم میگیریم، طراحی معماری بر ما
تأثیر میگذارد، چه معماران آن را انجام داده باشند و چه هریک از ما.
طراحی معماری تلاشی برای ارائه راهحلهایی مناسب و هماهنگ برای مسائل
متفاوت و گاه متضاد در قالب یک طرح معماری است. یک طرح معماری باید بتواند
از یک سو در زمان و مکانی مشخص به مجموعه خواستهها و نیازهای یک پروژه
پاسخگو باشد و از سوی دیگر واجد ارزشهایی برجسته و خلاقه در زمینه معماری
باشد. بنا به تعریف بالا طراحی معماری از یک سو مبتنی بر مجموعهای از
دانستههاست و از سوی دیگر ماهیتی خلاقه در خود دارد. از این رو میتوان
گفت طراحی معماری همچون خود معماری دارای دو بعد است:
1. بعد علمی، فنی و اجرایی
2. بعد هنری و زیباشناختی
اینکه چگونه میتوان این دانستهها و خلاقیتها را در کنار هم در یک طرح
معماری لحاظ کرد و نیز اینکه اصولاً چگونه میتوان طراحی نمود، از مسائلی
است که کمتر توسط معماران حرفهای به آنها پرداخته شده است، زیرا معماران
حرفهای بیشتر به امر طراحی توجه دارند و کمتر به تئوریزه کردن طرح خود
میپردازند. به اعتقاد بسیاری از معماران، طراحی معماری همچون خود معماری
پدیدهای است که توصیف آن دشوار و پیچیده میباشد. معماران حرفهای در پاسخ
به این سؤال که طراحی معماری چیست و شما چگونه طراحی میکنید، ناتوان به
نظر میرسند، با اینکه در مقام عمل این پروسه را با موفقیت طی کردهاند و
از سرشناسان این حرفه هستند. علت این امر شاید فقدان دانش کافی در زمینه
ادبیات معماری و یا نفس طراحی معماری است که پاسخ به این پرسش را دشوار
میسازد.
با توجه به آنچه گفته شد، این پرسش مطرح میگردد که آیا طراحی معماری امری
صرفاً خصوصی و ذهنی است و به گفته بسیاری از هنرمندان تشریح پذیر نیست و
واقعاً نمیشود درباره آن روشنتر صحبت کرد؟ همچنین آیا میتوان برای طراحی
فرایندی قائل شد و نحوه رسیدن به طرح را توضیح داد یا اینکه توضیح
متدولوژی طراحی اساساً با روح هنر یعنی خلاقیت در تضاد است (چرا که خلاقیت
زمانی ایجاد میشود که به روشهای معمول پایبند نباشیم)؟
فرایند طراحی معماری
مدتهاست این سؤال ذهن نظریهپردازان معماری را به خود مشغول کرده است که
آیا طراحی معماری یا روند رسیدن به کالبد معماری صرفاً نوعی عمل ذهنی
خلاقانه است و نمیتوان به روشنی کلیت ساختار آن را توضیح داد یا اینکه با
تفکر و اندیشه در نظرات مختلف معماران میتوان فرایند طراحی معماری را
تشریح نمود؟ گذشته از مسائل مربوط به کمیت و کیفیت دانش نظری معماران،
ماهیت طراحی معماری بگونهای است که توضیح روند آن را دشوار میسازد، با
اینکه این فرایند در نزد طراحان فرایندی آشنا و کارآمد است. از دیدگاه
روانشناسانه نیز فرایند کار طراحی بغرنج بوده و نیازمند شناخت و بررسی
بیشتر میباشد. شناخت روشهای طراحی میتواند ما را در فهم فرایندها، کلیت
ساختار و رویه طراحی یاری نماید.
از زمان ویتروویوس در مورد فرایند طراحی اظهارنظرهای مختلفی صورت گرفته
است. بر طبق نظر ویتروویوس طراحی معماری فرایند گزینش اجزاء برای دست یافتن
به کلی واحد است. برخی معماران نیز فرایند طراحی را تجزیه یک مسأله به
بخشهای مختلف، حل اجزاء و ترکیب راهحلهای بخشی در کل واحد دانستهاند که
بیشتر روشی عقلایی محسوب میشود.
بیشتر افرادی که به بحث فرایند طراحی پرداختهاند، مراحلی را برای آن قائل
شدهاند. افراد مختلف این مراحل را از راههای مختلف طی میکنند. بسیاری از
طراحان شاید اکثریت آنها فرایند طراحی را کاملاً شهودی و غیر قابل توضیح
میدانند. افراد دیگری طراحی را فرایند عقلی دانستهاند و گروهی دیگر آن را
فرایندی جدلی میدانند که هرکدام از این نظریات بحثهای جداگانهای
میطلبد. اما تقریباً تمام طراحان اهمیت شهود را در فرایند طراحی قبول
دارند و تقریباً همه آنها این فرایند را شامل مجموعهای از فعالیتهای مجزا
میدانند. بحث این گروه از معماران بر سر میزان عملکرد سازمانیافته
فرایند و میزان برنامه یا سرمشق بودن مبانی آن است. آنها بر این باورند که
کار طراحی فرایندی خلاقانه است که در آن تمام تلفیقهای نهایی کار در ذهن
یک طراح نقش میبندد. از این رو طراحی صرفاً یک فرایند خطی نیست، بلکه نوعی
درک مستقیم توسط نیروهای ذهنی است. به همین علت شناخت و توضیح چگونگی این
فرایند شهودی و ناخودآگاه دشوار و تقریباً ناممکن است.
اما صرف نظر از مباحث مربوط به شهودی بودن طراحی، طراحی معماری به دلیل
کاربردی بودن هنر معماری و مواجهه آن با واقعیتهای عینی و قابل
اندازهگیری، در مقاطع مختلف تهیه طرح میتواند از روشهای علمی مناسب و
تکرارشدنی بهرهمند گردد. بر این اساس طراحی معماری فعالیتی صرفاً حسی یا
صرفاً منطقی نیست و علاوه بر پشتوانه منطقی از حس طراح هم نشأت میگیرد.
طراحی معماری فرایندی است حسی، منطقی که از یک نقطه یعنی ایدهها و مطالعات
اولیه آغاز میشود و با استناد به نتایج فعالیتهای مطالعاتی شامل تجزیه
تحلیل و تصمیمگیری به طرح نهایی که تبلور حسی و منطقی مجموعهای از
دادههاست، میانجامد.
آنچه در پایان باید خاطر نشان کرد، این است که ذهنیت پیچیده و خلاق انسان
معاصر در روند طراحی معماری همیشه با استدلال و منطق پیش نمیرود و مقولات
قدیمی عقل و احساس، علم و هنر و عینیت و ذهنیت در همزیستی کامل با یکدیگر،
در شکلگیری و تولید معماری نقش فراوان دارند
و.....