پاورپوینت بررسی مبانی نظری اصول طراحی موزه
بخشی از مطلب
موزه مکان گرداوری، نگهداری و به نمایش گذاشتن نعمت های فرهنگی و هنری به
منظور آموزش و پژوهش است و معنای لغوی آن به معنای مکانی است که مجموعه ی
بزرگی از آثار باستانی و اشیاء گران بها را در معرض نمایش میگذارد.و سه
وظیفه آن جمع آوری، نگهداری و نمایش اشیاء است.
در ابتدا موزه هایی که در جهان شکل گرفتن هدف خاصی نداشتن ولی بعد ها در
دوره رنسانس تحول عظیم فرهنگی در اروپا پدید آمد و موزه ها نیز بیشتر مورد
توجه قرار گرفتن.
باید فرهنگ آموزشی موزه را گسترش داد و از طریق رسانه وسایل ارتباط جمعی را
تشویق به معرفی ارزش های تاریخی کرد و با ایجاد امکانات تفریحی، رفاهی از
جمله سینما تئاتر، شهر بازی و ... مردم را به سمت موزه ها کشاند.
هنگامی که از فضا سخن به میان می آید ، غالبآمحدوده ای که کف و سقف و بدنه
داشته باشد، به ذهن خطور میکند . ولی این تعریف عمومی از فضای معماری است .
فضای معماری با عناصر معماری محدود و معرفی می شود وبا ترکیب مناسب
دیوارها ، ستون ها ، کف ها و سقف و کیفیت مورد نظر دست میابد و شرایط لازم
را برای ایجاد محیطی مأنوس و مفید قابل استفاده ، زیبا و خوش آیند ، امن و
مستحکم برای انجام همه فعالیت ها و شرایط مختلف زندگی فراهم می آورد .
کیفیت فضای ایجاد شده کاملاً به نوع عناصر محصور کننده و ترکیب آن ها بستگی
دارد . جهت فضا ، درجه باز و بسته شدن فضا ، نوع رابطه با فضاهای مجاور
همه به نحوه ی استفاده دیوارها ، ستون ها ، کف و سقف بستگی پیدا می کند .
برای درک مفهوم فضا باید دوبخش اصلی فضا را از هم متمایز کرد . یکی خود فضا
و دیگری محدوده ی قابل تشخیص آن به عبارت دیگر بدنه ها ، کف و سقف ، فضا
را نمی سازد ، بلکه فضا درون آن ها قرار میگیرد و تغییر آن ها روح فضا را
تغییر می دهد .
از فضا به عنوان محدودی فضای ادراکی حسی می توان نام برد. ادراک به وسیله ی
حس ها به وجود می آید . نظریه های نوین درباره ی حس ها نه تنها دریافت های
غیر فعال ، بلکه دریافت های فعال را نیز مطرح می سازد ،گیبسون بر اساس
همان پنج حس اصلی تقسیم بندی نوینی را ارائه می دهد . او بینایی و شنوایی
را هم ارز نمی داند و یا لامسه را به اجزا گوناگون فشار ، گرما ودرد تقسیم
می کند . همچنین به ترکیب حاصل نیز توجه دارد . حس حرکت و حس جهت یابی
درونی که احساس بالا و پایین و چپ و راست ،و عقب و جلو را شامل می شود.
ادراک فضایی برحسب شرایط ، متفاوت خواهد بود. فضایی که خالی از انسان است
یا مراسمی در آنجا جاری است و یا نوع موسیقی که در آنجا به گوش میرسد رفتار
فضایی و ادراک فضایی را تغیر می دهد. انسان از بوهای خاص احساس فضایی خاصی
را دریافت می کند . احساس انسان در عبور از یک فضا حرکت مفاصل و عضلات خود
را لمس می کند . سختی یا نوعی سطح زمین و بالا و پائین رفتن از پله را
احساس می کند. اگر انسان تنها ابزار اندازه گیری محیط بود ، فضا برای همه
یک گونه درک می شد ویا دست کم ادراک مشابهی می داشت در حالیکه این گونه
نیست و هر فضا بر افراد مختلف ، تأثیرات گوناگون دارد. در ادراک فضا حافظه
شخص نیز نقش بسزایی دارد. تجربیات فضایی ، سنت فرهنگ و از این قبیل، ادراک
فضایی یک معبد ژاپنی بسیار متفاوت از درک همان توسط یک فرد یونانی است. تا
این جا فضا به عنوان محدوده ی محصور شد و تنها آدم ها از طریق مشخصی با این
فضا آشنا هستند.
همواره در پسیدایش خلق هر چیزی نیازی نهفته است که هرچه این نیاز قویتر
بیان شود نتیجه ی آن یافتن پاسخی درست بی منطق می باشد که اثرات مثبت آن
جواب همواره باقی خواهند ماند پیدایش طرح معماری نیز چنین می باشد . قدر
مسلم طرحی از جایگاه محکم برخوردار می باشد که طراح ان با خیال آسوده و
راحت فقط به یافتن پاسخی درست در جهت نیاز مطرح شده درست از سوی مخاطبین آن
مسأله باشد و صحت این امر در طرح های ماندگار معماری دیده می شود . همان
قدر که در معماری داشتن ایده مهم است اگر از مرحله ی ایده به فرم و فضا نیز
اهمیت دارد ایده ها مصالح اولیه طراحی هستند . ایده در مرحله ی آغازین
ممکن است ذهنیتی خاص باشد . این ذهنیت سپس بر ایده معمارانه و دست آخر به
ایده عینی (فرمال) تبدیل می شود . اولین ایده های معماری می تواند از
مسائلی کاملاً تجریدی متولد شوند . در نهایت فضای ساخته شده محیطی مثنوی و
فیزیکی است که در روح و جسم انسان مورد تأیید قرار می گیرد . فضا در معماری
از اهداف اصلی به شمار می آید و طراحی فرم در واقع جزئی از از خلق فضای
معماری است هر محیط انباشته از اطلاعات متفاوت است و هر شخصی به تناسب شغل
،حرفه و شخصیت خود و ... . اطلاعات متفاوت با دیگری از محیط کسب می کند .
تصویر و تصور انسان ها از شهر و محیط شان احساسات انسان را نسبت به آن فضا ،
نسبت به خودشان و نسبت به فضای خارج از خودشان رقم می زند .
و....