پاورپوینت بررسی مقبره سید غلامرسول
فهرست مطالب
ساختمان طبیعی فلات ایران
فتح بلوچستان توسط لشکر اسلام
جفرافیا ی طبیعی وویژگی های جوی استان
تحلیل عوامل جوی در شهرستان چابهار
موقعیت جغرافیایی
تاریخچه مقبره سید غلامرسول
کالبد بنا مقبره سید غلامرسول
سایت پلان
موقعیت بنا در بافت شهری
پرسپکتیو داخلی و خارجی بنا
– مقاطع ، برش ها و نماهای بنا
پلان مثلث بندی
نما و پلان قبرهای صندوقه ای
تصاویری از قبل و بعد مرمت مقبره سید غلامرسول
شناخت بنا (گنبد خانه –قبرستان –مسجد یا نمازخانه)
سرایداری مقبره سید غلامرسول
چابهار یا چاه بهار بندر معروف روزگار ما در ساحل مکران و بر کناره
دریای عمان قرار دارد. این بندر در گذشته دارای موقعیت خوب نظامی و تجاری و
بطور کلی یکی از مناطق سوق الحیشی ایران محسوب میشده است و زمانی که شهر
تبس که در 9 کیلومتری آن قرار دارد و دارای قلعه و برج و آثار قدیمی با
ارزشی نیز میباشد از رونق افتاد این شهر بندری دارای رونق و اعتباری گشت.
اما امروز درین بندر کوچک که نوز فانوس دریایاش بر کناره خلیج عمان بچشم
میخورد به دلیل نوسازی تا حدودی شسکل اصیل یک بندر قدیمی را از دست
دادهاست.
مردم چاه بهار مخلوطی از نژادهای مختلف هستند و در میان آنها بلوچهای شیعه
و سنی ،پاکستانی،هندی، سبک،آفریقایی، و سیاهایی زنگی که در زمان گذشته
چون بردهها خرید و فروش میشده است امروز خود استقلال یافتهاند و حتی در
کارهای اداری و اقتصادی نیز شرکت می جویند.
بندر چاه بهار با جودیکه در دورترین نقطه از خاک ایران و بر لب دریای عمان
واقع شده با این حال از تمدن ئو فرهنگ پیشین باز نمانده است و تا حدودی
بمانسبت همسایگی با شهر باستانی تیس و همینطور موقعیت خاص خود از
فرهنگهاتی متفاوت بهره برجستنه است و در نماهای عمومی شهر می توان هنوز
بقایای تمدن بومی منطقه را باز یافت.
در سالهای اخیر که جنوب ایران مورد توجه خاص واقع شده این بندر و بندر
کنارگ که در نقطه مقابل چاه بهار در قسمتی دیگر از خلیج فارس قرار گرفته
است میرود تا با دگرگونیهای زمان برخوردارهای جالبیرا داشته باشد و یا
پیاده شدن طرحهای مناسب و مهمی که بر چهاربهار خواهد گذشت رو نقش پیش از
افزونی خواهد یافت.
اما در چاه بهار بمناسب تفاوت در نژاد که مردم آنرا فراگیر شده است در مذهب
نیز به چند گونه برمیخوریم که عدهای از آنان بلوچ شیعه و برخی بلئچ سنی و
تعدادی هندیان و پاکستان مسلمانند و سهم افریقائیها در این منطقه نیز در
نظر گرفته شده و دارای استقلال مذهبی نیز می باشند.
بدین جهت چنانچ بنیی مذهبی یافته شود بدنبالش نام یکی از طوایف خواهد آمد
مثلا مسجد بلوچها،و غیره، اما یک بنای ارزش که همگی در مراقبت و حتی
زیارتش مشترک می باشند بنای امامزاده سید غلامرسول است که به مناسبت خاصی
معلوم گردید مورد توجه همة مردم چاه بهار می باشد که بعد این مناسبت را
اشاره خواهیم کرد. امازاده کوچک دیگری نیز بنام خضر در 6 کیلومتری خلیج
عمان در مسیر بندر چاه بهار قرار گرفته اسیت که البته بنظر میاید بعضی از
کشتیهایی که در این بندرگاه شبانگاه لنگر می اندختهاند در محل اطاقهای
اطراف این امازاده کوچک شبی را بسر میآوردهاند و شاید این بنای کوچک را در
گذشته بخاطر نشانه این محل تجمع شبانه ساخته باشند بهر حال چندان جذابیتی
از نظر فرم و محتوی در آن مشادهد نمی شود ولی می توان اذعان کرد که در سایه
دیوار اطاقهای اطرافش مدتی نشست و بر مرداب و خلیج عمان خیره گشت و حتی
عبور کشتیهای و قایقهای کرجی را در دور دست و رقص و پریدن ماهی را در چند
متری خویش یافت و نیز شناوری لاک پشتهای عظیمی را که به تناسب یک انسان
بر روی آب می خزند و اینها در سایه دیوار اطاقها دیدنی است و امامزاده خضر
تنها نشانهای برای راهیابی به ساحل در آن محل پراز شن و ماسه مفهوم دیگری
ندارد.
امامزاده سید غلامرسول:
چاه بهار شهرکی است و کوچههایش قدیمی است و کمتر در آن ماشین رخنه کرده
است و با این احوال در برخی از کوچههایش می توان رنگی از اصلت را یافت
همچون کوچه مسجد بلوچها و نیز محله امامزاده و بقیه را سیاه چادرها و
خانههای تو در تو و مخروبه نشان میدهد.
در یکی از کوچههای قدیمی چاه بهار بنای عظیم چشمها را بخود میکشد و
پنداری در این بندر از یاس را یافته باشی با رنگ و بوی قدمت چند ساله.
بدیدارش میرویم تا نکات ظریف و اصیلش را بیابیم. بنای سید غلامرسول در
حاشیه ضلع شرقی چاه بهار با ارتفاعی و گنبدی بلند قرار گرفته است که حدود
600 الی 700 سال از قدمتش سپری شده است.
ورودی امامزاده در سمت راست بنا واقع گردیده و پیرامون بنا را صحن حیاط فرا
گرفته است، ،در محوطه حیاط مقابل امامزاده صفهایست با ارتفاع 1 متر که
چهار پله سطح حیاط را بر بالای آن متصل میسازد که اندودی از کاهگل نمای آن
را در بردارد و بر وری صفه مقبرهایست. قسمت غربی صفه امامزاده واقع شده
است که دارای یک پیشخوان مسقف با تنیرهای چوبی و حصیری و چند ستون چوبی است
که با 5 پله به سطح حیاط میرسد.
پیشوان چندان قدمتی ندارد و فرم آن نشانگر الحاقی بودن آن بعد از مدت زمانی
به امازاده بوده است در ورودی اصلی امازاده در میانه و ضلع غربی پیش خوان
است، ملحقات پیش خوان شامل طاقچههای کم عمق با تزئین گچ می باشند که در
فرم دالبر پشت سر هم بالای طاقچهها را زینت دادهاند و سپس نوعی قوس جناغی
بر بالای تزئینات گچی تعبیه شده است. بر روی دو دیوار جنبی ورودی می توان
آثار تزئینات هندسی ئو از جمله ستارههای هشت گونه را یافت که تا بالا
ادامه یافت و در زیر اینها دو جا شمعی کوچک و ظریفی تعبیه شده است. در
ورودی امامزاده اندکی بداخل فرو نشسته و عمقی را شامل شده است که در عمق
سردردی با سقف جناقی زده شده استو بر پیشانی ورودی می توان تزئینات نقاشی
الوان با طرحهای نقوش ستارهای و مشبک را ملاحظه نمود.
از ظواهر امر چنین برمیآید که نمای دور تا دور و داخل امامزاده دارای
نقاشیهای جالبی بوده است و فرم پلان نیز نشانگر اینست که در طو.ل عهد صفوی
تغییر و تحولی در چهار چوب اولیه بنا انجام شده استو چند لایه گچی ب
انقاشیهای دیواری فضای داخل امامزاده این مسئله را روشن میسازد.
پلان بنا بصورت چهار طاق مربعی است که به صورت هشت ضلعی و سپس بدایره تبدیل
شده است و گنبد بر روی آن قرار گرفته است که از بیرون در راس نقش ستاره
گستردهای نقش یافتهاست. ساقه گنبد استوانه است و طرحی از چند ستاره در
داخل هم بر گنبد از درون نقش شده است و حکایت از دو پوشه بودن گنبد می
نماید سقف گنبدی از داخل با گچ سفید شده و نقاشیها بر روی گچسفید است.
دوره زیر گنبد نیز دارای نواری از تزئینات نواری و هندسی و گیاهی است که با
رنگهای زرد و قرمز و آبی بصورت گل و گیاه و ستاره دیده یم شود. گنبد با
قرار داده شدن ترمبههای بر روی هشت ضلعی و گوشوارههایی که در فواصل اضلاع
و ترمبهها زده شده است پایه گرفته و تزئینات جالب نقاشی و طراحی قرنیس در
داخل ترمبهها که هر کدام دارای طاقی جناقی است جالب توجه است سطح روی
گوشوارهها را با نقاشی تزئین کردهاند که در کادرهای لوزی شکل، گلهای
ستارهای شکل را طرح کردهاند و با رنگهای زرد و قرمز و نارنجی و کرم تظاهر
یافتهاند.
تزئینات و نقوش زیبای گوشه سازی زیر گنبد
در کنار ترمبهها بر بالای چهار طاقی بنا چهاتر نور گیر با پنجره مشبک قرار
گرفته است که قسمتی از ور داخل مقبرذه را تامین می نماید. آنچه که بیشتر
مورد توجه است طرحهای ستارهای شکل است که بمقادیر زیادی یافت میشود. می
دانیم که مهر یا میترا بعنوان خدای خورشید مورد توجه بوده و در میان هندیان
و ایرانیان باستان نیز مورد تقدس قرار داشته است و استفاده از طرح خورشید
همراه با نقاشی روی گچ و قالب گیری طرح خورشید بر بام گنبد نیز می تواند
دلیلی بر این ادعا باشد که بنا یکم بنای کاملا ایرانی با اسلوب و طذحهای
خاص ایرانی است بخصوص که تا حدودی از معماری سلجوقی نیز الهام جسته است و
کلیه نقاشیها و منضمات داخل بنا از دوره صفوی ببعد است. در بالای طاقچهها
و طاقنما نیز طرحهای هندسی بچشم میخورد که بی شباهت به طرحهای ستارهای
نیست.
ورودی امازاده از ضلع شرقی است، محراب آن در سمت جنوب و در ضلع غربی طاق
نمایی با تزئسینات مقرنسها است که در داخلش با گچ کلمات لا الله الا
الله،یا محمد ، یا علی و غیره را بر روی نقش گلها طرح اندازی کردهاند.
دور نمای ضلع شمالی روبروی محراب نیز طاقنماهایی است که با تزئینات مقرنسها که نذرگاه امامزاده است و محل روشن کردن شمع.
مقبره در میانه بنا واقع شده است و بر رویش صندوقچهای و بر فرازش حجله
چوبین با تزئیانت هندسی و زینت های بلوچی که روشنگر روایت عروسی سید نا
محمد است که بر این نخیل دخیل همی بندند و نذرشان ادا مایند.
در محوطه پیرون امامزاده در سمت شرقی مخحل قبرستان است که از دیرباز
مرگانشان را در آنجا دفن میکردهاند. در نمای بیرونی امامزاده در چهار گوشه
چهر مناره کوتاه است و نیمدایره های پی هم فاصله بین چهار منار را پر کرده
که گچی می باشدئ و رنگ سفید آن در میان انبوه خانههای گلین چشم را خیره
میسازد و هم چون درخت گل یاسی در کویر و سن و ماسه بر تارک بندر چاه بهار
بگونهای استوار باقی و هر سال هزاران زائر را به جانب خویش میکاند که
بازگو کنده حکایت ایمان و اعتقاد مردم به مرجع و ملجائی است. « سید
غلامرسول» کیست زایران را بطرف خود جذب می کند؟ روایتی است گفتنی و شنیدنی:
درباره سید غلامرسول و امامزاده او روایات زیادی در افواه عمومی مردم چاه
بهار جریان دارد که معروف ترین آن مربوط به عروسی اوست. سید لامرسول مرد
صالح شیعی مذهبی بوده است و امامزاده بنام زیارتگاه سید نا محمد معروف است
که مرد توجه هندیان شیعه نیز می باد و حتی این توجه در معماری بنا نیز
تاثیر داشته است.
روایت اینست که شخص مذکور از هندوستان به ایران عزیمت نموده و تصمیم داشته
که در چاه هار زنی اختیار کند اما در شب عروسی دچار کسالت شدیدی میگردد و
رد بستر مرگ می افتد از آنجا که مور دتوجه اطرافیان بوده و بی شک بر مرگ او
داغدار میشدهاند وی وصیت می نماید که بعد از مرگش هیچکس عزاداری نکند
بلکه مدت 10 شبانه روز بر سر قبر من شادی نمایند تا روحم شاد گردد و این
مراسم هر سال از 15 ذای القعده تا ده روز ادامه می یابد.
در این چشن و پایکوبی از روستاها و دهات اطراف
نقوش داخلی گنبد
ورودی و نقوش تزئینی آن
نمائی دیگر از تزئینات گوشه سازی زیر گنبد
و هیمنطور مردم چاه بهار شرکت می چویند که « در بالا اشاره شد در یک امر تشریک مساعی دارند و آن ای چشن و سرور در امامزاده است».
بویمان آفریقائی که پس از سالها و زندگی در چاه بهار خود بومی چاه بهار
شدهاند صبح روز اول و دوم به محوطه حیاط امامزاده میایند و بخصوص زنان
نسبت به پاکیزگی صحن حیاط و داخل حرم و پیشخوان مشغول میشوند و مردها نیز
بالباسهای پاکیزه به فراهم آوردن بساط چشن می پردازند و آفتاب که در آسمان
گسترده میشود ساز و دهل می نوازند،قوالان پاکستانی، رقصندگان، رقصندگان
هندی،آواز خاون سیاه و مهمان نوازان بلوچ بهر طریق بر این شادی خدمت
میکنند و در نوبتهای سه گانه صبح و عصر و شامگاه بمدت 10 روز بساط شادی را
میگسترانند. و براستی که اجتماعی با رنگهای مختلف بسیار جاب و دیدنی است.
در حول و حوش چنین مجالسی زنان میسلمان هندی و پاکستانی که بهمراه مردانش
از روستا و دهات اطراف نیز به امامزاده میآیند وظایفی بر عهده دارند عدهای
از آنان که دارای سن بیشتری بوده و مقرب درگهاند بداخل امامزاده میروند
تا شفای دردمندان و نیات دیگران را بخواهند و در حالیکه مردان در محوطه
پیشخوان امامزاده و صفه بیبرونی داخل حیاط به ساز ودهل مشغولند و چند زن
چوان نیز در حالت رقصیدن می باشند آن زنان مسین در داخل حرم خود را می
آلایند و با بستن دخیل و خواندن دعا شفای خود و دیگران را میخواهند و
اینطور که شایه است در عرض این ده روز شفای خویش گرفتهاند و با پایان
گرفتن غروب روز دهم باروبندیل خود را می بندند و عازم روستای خویش میشوند
تا سال دیگر و بار دیگر در جشن عروسی سید غلامرسول شرکت جویند و شاید در
سواحل دریای عمان هنوز هم رنگ و بوی اصالت نوعی سنت و آئین قدیمی تداوم
باید و نسل بعد از نسل به پویش و گویبش و باز نمایی این میراث با رازش همتی
شود و همگان در حفظ چنین سنتهائی کوشا باشیم.