پاورپوینت بررسی سبک معماری مینیمالیسم و ساده گرا
بخشی از مطلب
مینیمالیسم از اوایل قرن بیستم و تقریبا در سال ۱۹۲۰ با معماری شروع شد .
بعد از جنگ جهانی، مهندس و طراح معمار، لودویگ مایس ون در روهه ( Ludwig
Mies van der Rohe) یکی از اولین افرادی بود که از قوانین مینیمالیسم در
طراحی های خود استفاده کرد. علتی که طرح های معماری مینیمال به سرعت به
معروفیت و محبوبیت رسید، استفاده طراحان از ابزار های مدرن مانند شیشه ،
استیل و بتون در کارهایشان بود. در همین زمان بود که استاندارد سازی روش
های ساخت و ساز شکل گرفت و در اجرای طراحی های موثر و ساخت ساختمان هایی با
طرح مینیمال، کمک بسیاری کرد.
این شیوه تا اواسط قرن بیستم، توسط طراح و معمار باک مینیستر فولر
buckminister fuller با طراحی گنبدی که به صورت یک شکل هندسی ساده
است،ادامه یافت. این بنا همچنان به عنوان یک ساختمان مدرن در نظر گرفته می
شود و همچنان پابرجاست.
سادگی، در نقاشی، طراحی داخلی، مد و موسیقی به صورت نقاشی های منیمال،
موسیقی مینیمال، دانشکده آهنگسازی مینیمال و موارد دیگر نفوذ کرد و تا
امروز نیز ادامه داشته است و درحال حاضر استفاده از طرح هایی با این سبک
امری بسیار عادی است.
فرانک استلا Frank Stella نقاش برجسته در رابطه با نفوذ مینیمال در طرح ها می گوید:
“What you see is What you see ” آنچه می بینید همان چیزی است که می بینید.
هنر مینیمال به صورت ویژه ای در دهه ۱۹۶۰ در آمریکا رشد کرد. این هنر مشابه
جنبش ( De Stijl ) ، روی نقاشان آن دوره برای بیان هنر انتزاعی، تاثیر
گذاشت و آنها در طرح هایشان فقط از اشکال هندسی ابتدائی و بدون تزئینات و
عناصر اضافه استفاده می کردند.
طبیعتا تمرکز بر روی سادگی به محصولات مصرفی نیز نفوذ کرد. دایتر رمز
Dieter Rams از طراحی مینیمال در محصولات Braunاستفاده کرده است . IKEA
شرکت سوئدی ارائه کننده ی مبلمان و اسباب منزل، نمونه دیگری از تاثیر
مینیمالیسم بر محصولات مصرفی است . محصولات این شرکت بسیار ساده و برای همه
افراد با سلایق مختلف طراحی شده است که به سادگی هم ساخته می شوند.
طراحی مینیمال در حوزه دیجیتال نیز نفوذ کرده است. اصول طراحی مینیمال به صورت بصری (Visual) و در طراحی وب نیزاستفاده می شود
5-2-5-طراحان منیمالیست تاثیر گذار
افراد بسیاری وجود دارند که طراحی مینیمال انجام میدهند. اما در مینیمالیسم
هم مانند هر حرکت یا جنبش دیگر، افرادی وجود دارند که به عنوان مهره های
کلیدی در نظر گرفته می شوند که از بقیه با نفوذ تر و تاثیر گذار تر هستند .
در طراحی مینمال هم دو طراح با نام های باکمینیستر فولرBuckminster Fuller
و دایتر رمز Dieter Rams به عنوان دو مهره کلیدی و تاثیر گذار شناخته شده
اند.
Buckminster Fuller
تصویر5-6
فولر (Fuller) یک طراح آمریکایی است که به علت طراحی نمای گنبدی شکل هندسی
خود مشهور است. او در سال ۱۸۹۵ به دنیا آمد. میل به پیشرفت و آبنده گرایی
او را در طراحی این نمای گنبدی شکل مینیمال، داواسط قرن بیستم، کمک بسیاری
کرد. این بنا تا امروز پابرجاست و جزو نماهای مدرن در نظر گرفته می شود.
تصویر5-7
برای طراحان نام دایتر رمز (Dieter Rams) نام آشنایی است . رمز (Rams) یکی
از طراحان صنعتی آلمانی است که در سال ۱۹۳۲ متولد شده و طراح ارشد شرکت
Braun بود.شرکتی که در آن طراحی های جدیدی مانند ضبط صوت ها، رادیو ها،
ماشین حساب ها و لوازم مصرفی دیگر طراحی و ساخته می شود. رمز (Rams) در
رابطه با مینیمالیسم در طراحی، می گوید:
” کمتر، اما بهتر. Less, but better “
10 قانونی که دایتر رمز در مورد ویژگی های یک طرح برجسته می گوید. ” یک طرح خوب باید”:
۱-ابتکاری باشد: از تکنولورژی ها برای ایجاد ابتکار در کارهایتان استفاده کنید.
۲- قابل استفاده باشد: در طراحی ها برای قابل استفاده و کاربردی بودن پا فشاری کنید.
۳-قابل درک و فهم باشد: خود محصول گویای نوع کاربری اش باشد.
۴- زیبا باشد: زیبایی به همه احساس خوبی می دهد.
۵- ساده باشد: اجازه دهید که مصرف کننده با نظر خودش از طرح استفاده کند.
۶- صادق باشد: طرح نمی تواند تضمین کند که حسی را که محصول نمی تواند انتقال دهد را، منتقل می کند.
۷- طولانی و بلند مدت باشد: بدون زمان باشد یعنی در هر زمانی که هستیم طرح قابل استفاده باشد.
۸- دقیق باشد : همه جزئیات به دقت در نظر گرفته شده باشد.
۹- دوستدار محیط زیست باشد: به دو صورت فیزیکی و بصری، دراستفاده از منابع و محیط صرفه جویی کند.
10-تا جای ممکن کوچک و ضروری باشد.
این عکسها با موضوع معماری مینیمالیستی که آنها را «کریستوفر دوماکی(Christopher Domakis
گرفته است، ترکیبی از شکلهایی پاکیزه و شُستهرُفتهاند که با گزینشِ درخور و درستِ رنگ، هماهنگی زیبا
و کمنظیری از طرح، ساخت، مصالح و محیط را به نمایش گذاشتهاند.
تصویر5-8
تصویر5-9
تصویر5-10
تصویر5-10
تصویر5-11
عبارت
"کوچک زیاد است" برای مدرنیستها یک کانسپت و مفهوم تعریف شده ومشخص است که
همواره در پی کم کردن جزییات ناخواسته اند.هدف مینیمالیستها در طراحی،نمایش
جوهره ذاتی جز و کل هر چیز است.خواه قسمتی از قاشق و چنگال باشد و خواه
فضای گالری یا یک خانه
تجلی مینیمالیزم در معماری و در کلیه هنرها،احتمالا ب.ه جنبش فن و هنر،که
از بی نظمی های ویکتورین دوری می جویدباز می گردد. ویلیام موریس یکی از
بانیان اساس این تفکر و بنیانگذار اصول مدرنیستها و هوادار صداقت و صراحت
در بکاربردن مصالح و سازه،فن اجرای ساختمان را یک عمل تمام عیارهنری می
بیند.امروزه مسجل است که مینیمالیزم از فلسفه فکری و معماری میس ون دروهه و
تمایل وی به کاهش تزیینات در کار نشات گرفته است.میس فضا را همچون جریانی
آزاد و مطبوع در بین توده داخلی بنا و همچنین داخل و خارج هدایت می
کند.تمایل میس نه تنها کاستن جزییات بلکه پیوند میان معماری و طبیعت نیز
بوده است.می توان گفت که شیشه مهمترین مهمترین ماده برای مدرنیستهای اولیه
به حساب می امد که پیوندی غیر مترقبه بین درون و برون ایجاد می کرد.
تنوعی که در ارائه این تنزل اجزا و حساسیت به کوچک سازی توسط معماران مختلف
ارائه می شود عموما وجه مشابهی دارند که سعی کرده اند وقوف به طبیعت را
افزایش دهند
.تادائو آندو،آنتونی پرداک،جان پاوسون،آلبرتو کامپو و... تنها مثالهایی از
عده بیشماری هستند که می خواهند موازنه و تلفیق بین معماری و طبیعت را از
طریق سادگی فرم،سطح و جزییات به وجود آورند.(که روش هر یک را برای
مدرنیستها یک کانسپت و مفهوم تعریف شده ومشخص است که همواره در پی کم کردن
جزییات ناخواسته اند.هدف مینیمالیستها در طراحی،نمایش جوهره ذاتی جز و کل
هر چیز است.خواه قسمتی از قاشق و چنگال باشد و خواه فضای گالری یا یک خانه.
تجلی مینیمالیزم در معماری و در کلیه هنرها،احتمالا به جنبش فن و هنر،که از
بی نظمی های ویکتورین دوری می جوید باز می گردد. ویلیام موریس یکی از
بانیان اساس این تفکر و بنیانگذار اصول مدرنیستها و هوادار صداقت و صراحت
در بکاربردن مصالح و سازه،فن اجرای ساختمان را یک عمل تمام عیارهنری می
بیند.امروزه مسجل است که مینیمالیزم از فلسفه فکری و معماری میس ون دروهه و
تمایل وی به کاهش تزیینات در کار نشات گرفته است.میس فضا را همچون جریانی
آزاد و مطبوع در بین توده داخلی بنا و همچنین داخل و خارج هدایت می
کند.تمایل میس نه تنها کاستن جزییات بلکه پیوند میان معماری و طبیعت نیز
بوده است.می توان گفت که شیشه مهمترین مهمترین ماده برای مدرنیستهای اولیه
به حساب می امد که پیوندی غیر مترقبه بین درون و برون ایجاد می کرد.
تنوعی که در ارائه این تنزل اجزا و حساسیت به کوچک سازی توسط معماران مختلف
ارائه می شود عموما وجه مشابهی دارند که سعی کرده اند وقوف به طبیعت را
افزایش دهند.تادائو آندو،آنتونی پرداک،جان پاوسون،آلبرتو کامپو و... تنها
مثالهایی از عده بیشماری هستند که می خواهند موازنه و تلفیق بین معماری و
طبیعت را از طریق سادگی فرم،سطح و جزییات به وجود آورند.
معماری مینیمال متقدم ـ میس وندروهه
اوج تکامل ایده های مینیمالیستی در ساختمانهایی چون خانه فارنزورث و پاویون
آلمان در بارسلون می باشد.بر خلاف سایر هنرها،معماری در این دوره حامی
اندیشه ها و آرمانهای مدرنیسم بود.میس سعی داشت در پروژه هایش با سیستمهایی
که اغلب شبکه ای ساده و شفاف هستند ،به سازماندهی فضا بپردازد.معماری میس
همچون مدرنیسم مقتدر آن دوره،در پی آنست که همه چیز را به یک فرجام منطقی
بکشاند و این اقتضای زمان اوست.
معماری میس علاوه بر شفافیت فیزیکی،از لحاظ فلسفی نیز شفاف است.انتزاع و
فروکاستگی در نهایت قدرت و هنرمندی،در ساختمانهای وی به چشم می آیند.ایده"
جریان سیال فضا" نیز به احساس رهایی و سبکی در مینیمالیسم وی کمک می کند.
فلز و شیشه مصالح مورد علاقه وی هستند.او در معماریش بیشتر از رنگهای خنثی استفاده می کند و صلابت فرم را به رنگ ترجیح می دهد.
نکته حائز اهمیت در معماری مینیمال این دوره،استفاده از تکنولوژی و روشهای
پیشرفته اجرا و توجه فراوان به جزئیات است.این مورد بر خلاف روش سایر
هنرمندان مینیمالیست این دوره است. در نقاشی مینیمالیستی این دوره،تکنیک
چندان مورد توجه نیست و مجسمه سازانی همچون دونالد جاد نیز سعی در استفاده
از ساده ترین روشها در خلق آثار خود داشتند.
معماری مینیمال ژاپن ـ تادائو آندو
بر خلاف معماران مینیمالیست متقدم که ستایشگر ایده مدرن بودند،آندو موضعی
انتقادی نسبت به مدرنیسم دارد.آندو از یک سو بر مدرنیسم می تازد و چهره غیر
انسانی آن را رد می کند و از دیگر سوی،معماری پست مدرن را دارای رویکرد
صوری و در حد به کار بردن عناصرنوستالژیک میبیند.کارهای آندو دارای دو
مشخصه اصلی اند:عملکردگرایی و فضاهای نمادین.
سعی آندو بر استفاده نمادین از فضاست،اما نه به شیوه های پست مدرنیستی،بلکه
با ابزارهای مدرنیسم.از دیدگاه وی،راه درست،احیای فرمهای مدرنیستی و دمیدن
روح تازه در آنهاست.
برای آندو مدرنیسم یک پروژه ناتمام است که باید آن را ترمیم کرد و نقاط قوت
آن را برجسته نمود.از این جنبه،دیدگاههای وی تا حدود زیادی شبیه دیدگاههای
هابرماس است.هدف آندو فراتر رفتن از مدرنیسم و کشف امکانات آن است تا از
آنچه که مدرنیسم مورد غفلت قرار داده،استفاده ببرد.به عنوان مثال رویکرد
مدرن(همانند معماری میس)در پی به دست آوردن یک شکلی بود اما وی در کارهایش
سعی در تاکید بر تفاوت میان چیزها داشته.وی به گونه ای متضاد،در پی یافتن
شیوه هایی برای ایجاد فضاهای یک شکل با به کار بردن شیشه و بتن است که
دارای "معانی" مختلف اند.مدرنیته،توجهات انسانی را تحت سیطره احکام
خردگرایی و عملکردگرایی قرار داده بود اما آندودر پی "معانی" فضاست.فضاهایی
با معانی متفاوت که عمدا" درون پوسته ای مات و یکنواخت از بتن قرار گرفته
اند.بدین طریق او سعی در ایجاد تعادلی میان امر منطقی و غیر منطقی
دارد.بنابراین او بر خلاف معماران مینیمالیست متقدم،عملکردگرای صرف نیست.
از دیگر سوی آندو شدیدا" متاثر از هویت ژاپنی است.در اینجا نمی توان از نقش
معماری گذشته ژاپن و در این بین نمی توان تاثیر معماری سنتی ژاپن،اندیشه
های بودایی و ذن را در مورد سادگی،نادیده گرفت.
او می خواهد فضاهایی بیافریند که مردم را قادر سازد ات آگاهی خود را از
وجود فیزیکی شان احیا کنند.در همین راستا خالی کردن فضا از عناصر زائد،به
مخاطب معماری او کمک می کند تا درک خویش از محیط را
بالاتر ببرددر مورد مصالح و نوع طراحی بدنه نیز باید به سلیقه و مد آن
دوران (دوران پس از انقلاب صنعتی و شکوفایی صنعت و گرایش عمومی به آن) توجه
کرد و آن را با توجه به زمانه خودش مورد نقد قرار داد.
و.....